کیاوشکیاوش، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
روشنکروشنک، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

روزهای شیرین با تو بودن

حبه ی انگور

عزیزمممممممممممممم دیروز 9 هفته ای شدی. قربونت بره مامانت  الان تو حبه ی انگور منیییییییی.  هر چی داری بزرگتر میشی شکمو تر میشی. اخه من همش گشنمههههههههه. وقتی هم یه چیزی میخورم حالم خیلی بد میشه مخصوصا شبا. که ترجیح میدم گشنه بمونم.  از حال رو زور بابا هر چی بگم کم گفتم. اصلااااااااااااااااا فکر نمیکردم انقدر بی تاب اومدن تو باشه.هیچ وقت به روم نمیاورد که چقدر منتظره. الان ولی میفهمم همه رو میریخته تو خودش که من عذاب نکشم.  من همه ی سعیم رو میکنم  که مواظب تو باشم. تو هم خیلی مواظب خودت باش.  هر چقدر خدا رو شکر کنم برای این روزا کمه.  خدا خیلیییییییییییی ممونم ازت. تا اخر عمرم هم شکرت کنم کمه. ...
27 دی 1392

بدون عنوان

سلام عزیزمم خدا رو هزار بار شکر میکنم که تو رو به من بخشیده و ازش میخوام که خودش از تو مواظبت کنه و برای من حفظت کنه عزیزم.  دیشب خواب بودم. ولی از اونحای که حواسم به لوبیای تو دلم هست هوشیار میخوام. اومدم پهلو به پهلو شم یهو حس کردم زیر دلم سمت راست یه چیز باریک کش اومد و پاره شد!!!!!!!!!!! وای مامان نمیدونی چقدر ترسیدم. یعنی دیگه تا صبح خوابم نبرد. زنگ زدم خاله عاطفه چون اونم یه جوجو داره تو دلش ولی 6ماهشه جوجش. بهش گفتم گفت که اونم چند بار اینجوری شده.. دقیقا همین حال رو توصیف کرد. گفت نگران نباشم. ولی مگه میتونم. احتمالا زنگ میزنم بیمارستان ببینم اونا چی میگن. اگه هم شد  میرم سونو گرافی همش دارم از صبح میگم فالله خیر حا...
18 دی 1392

بدون عنوان

چقدر دلم گرفته. چقدر نگرانم. چقدر فکر و خیال تو سرمه.  چرا روزا نمیگذرن؟ وای خدا تازه امروز 5 شنبه هست و 4 روز دیگه مونده تا برم دکتر.  چرا هیچ نشونه ای از بودن تو نیست؟  یه دونه نشونه بود که اونم دیگه نیست  یعنی تو هستی؟ موندی ؟ وای خدا کمک کن  
17 دی 1392

یه بدن و دو قلب

سلام عشق مامان  دیروز رفتیم سونو و صدای قلب نازنینت رو شنیدیم.  هم صداش روشنیدیم هم ضربانش رو دیدیم عزیزم.  قربونت برم لوبیای من که دو تادست کوچو لو هم داشتی عشقم. دم هم داشتی هههههههه نمیدونی وقتی بابایی هم تو رو تو اون صفحه شیشه ای دید چه ذوقی کرده بوددددددددددد. میتونم به جرات بگم تا این لحظه این برق رو تو چشماش ندیده بودم.  تو همه ی زندگی من و بابات هستی.  درسته بعضی از افراد از اومدن تو خوشحال نشدن عیب نداره قربونت برم. مهم اینه که تو میای و میشی دلیل زندگی من و بابات .خیلی دوستت دارم عزیزم. بابا هم خیلی هم دوستت داره.از دیشیب همش عکست رو نگاه مبکنم عزیزم.  حس زیبای دارم که الان دو تا قلب دار...
17 دی 1392
1